10 فیلم برتر شاهرخ خان
10 فیلم برتر شاهرخ خان پادشاه بالیوود در این صفحه معرفی شده است.شاهرخ خان یکی از معروفترین و بزرگترین هنرپیشگان سینمای بالیوود است.با جام ارژنگ همراه باشید.

شاهرخ خان پادشاه بالیوود
شاهرخ خان، که بیشتر از زمانی که بیشتر مردم در کار روزانه خود می گذرانند، برای باز کردن بازوها در کوه های ابریشمی پوشیده، 58 سالگی خود را در 2 نوامبر جشن می گیرد.
مردی که به نسلی آموخت که عشق واقعی به معنای تعقیب قطار و سرنا دادن در مزارع خردل است، از دهه 90 قلب ها را به بال در می آورد. پادشاه خان از لبخند فرورفتهاش گرفته تا مونولوگهای روحافکن درباره پیار، عاشقانهها را به شکل هنری تبدیل کرده است که شکسپیر را سرخ میکند.
چه او در نقش راج (عشق ابدی NRI) یا سامار (عاشق غوغا) بازی کند، SRK یک ابرقدرت دارد: باعث میشود میلیونها نفر به داستانهای عاشقانه ایمان بیاورند،
فیلم شماره 1 شاهرخ خان
Devdas بر اساس داستان قدیمی آزمایش شده و آزمایش شده دو قلب اشتباه شده بود، یک “رومئو و ژولیت” برای افراد کبود و شکسته. اما این یکی دندان داشت. هنگامی که دوداس، پس از بازگشت از تحصیلات خود در لندن، سعی میکند با پارو، شعله دوران کودکیاش ازدواج کند، خانواده آن را خاموش میکنند – شهرت او از بین نمیرود.
بنابراین، مرد ما همان کاری را میکند که هر عاشق عذابکشی که ارزش نمکش را دارد انجام میدهد: خود را در مشروب و دود غرق میکند، به فاحشه خانه میخورد، و به دام چاندراموخی میافتد، زنی که چشمانش داستان غم انگیز خود را روایت میکند.
با در دست داشتن خان، داستانی غنی از عشق، گناه، و زوال آهسته است، مادوری دیکسیت و آیشواریا رای او را مانند پروانه به دور شعله ناودان می چرخانند. حتی موسیقی هم صدایی داشت، «دولا ری» به شهر میرفت. دوداس افسانه شد و خان؟ او فقط یک بازیگر دیگر نبود؛ او مطمئن شد که همه آن را می دانند.
فیلم شماره 2 شاهرخ خان
‘Jab Tak Hai Jaan’ (2012)

Jab Tak Hai Jaan فقط یک داستان عاشقانه دیگر نیست. این یک تفنگ پر از دلشکستگی، رستگاری و بی پروایی است که دقیقاً به سمت آسمان ها نشانه رفته است. سامر (شاهرخ خان) عشق میرا (کاترینا کایف) را داشت، اما دنیاهای مختلف آنها، خدایان مختلف، آن را متوقف کردند.
سمر به جای دور شدن، خشم خود را به درون می چرخاند و با خیره شدن به مرگ در چشم هر روز به عنوان یک کارشناس خنثی سازی بمب، به الهی جرات می دهد.
این آخرین کار یاش چوپرا بود، آخرین حلقه از کارگردانی که عاشقانه را طوری درک می کرد که انگار خودش از آن زخمی شده بود. داستان حول حضار پیچید و آنها را با تصاویری غنی مانند منظره شهری نیمه شب و موسیقی که به لطف A.R. جادوی رحمان این فقط یک ضربه نبود؛ این سومین فیلم پرفروش سال خود بود و با مغناطیس خان فراتر از مرزها رفت.
آنوشکا شارما نیز از این کار عبور کرد و صحنه های خود را روشن کرد و به دنیا نشان داد که یک ستاره متولد شده است.
فیلم شماره 3 شاهرخ خان
3. ‘Veer-Zaara’ (2004)

Veer-Zaara بازگشت یاش چوپرا پس از هفت سال طولانی بود و مانند یک مشت مستقیماً به روده فرود آمد. این یک نوع عاشقانه است که آسان به دست نمی آید، یک داستان فرامرزی درباره ویر، یک خلبان نیروی هوایی هند، و زارا، زنی از پاکستان.
این عشقی است که هر وقت میخندد، به سیاست استهزا میکند، و مثل خرطوم قلب را میگیرد. داستان ویر به صورت فلش بک برای یک وکیل جوان پاکستانی پخش میشود و سالها را با خاطرات خاردار همراه میکند.
شاهرخ خان و پریتی زینتا نقش اول را بر عهده می گیرند، اما گروهی از بازیگران سخت گیر در اینجا حضور دارند – رانی موکرجی به عنوان وکیل خودش و سپس تعدادی. چوپرا میدانست که چگونه بازیها را از بازیگرانش بیرون بکشد،
و آنها درست در سنگینترین لحظات فیلم، بهصورت خام و ثابت در سراسر پرده خون جاری میشوند. مخاطبان نیز آن را دیدند. سالنها مملو از جمعیت بود، منتقدان در فضای باز بودند و اعداد باکس آفیس دروغ نمیگفتند. حتی منتقدان مجبور بودند اعتراف کنند – 93٪ در مورد Rotten Tomatoes و در حال افزایش – مقاومت در برابر کشش Veer-Zaara دشوار بود.
فیلم شماره 4 شاهرخ خان
4. ‘Paheli’ (2005)

پاهلی یک کوکتل عجیب است—یک عاشقانه ماوراء الطبیعه با لقمه، به کارگردانی همان کسی که گل معال را به ما هدیه داد. در اینجا، شاهرخ خان پا به میدان می گذارد تا دو مرد را که از یک پارچه بریده شده اما با نخ های مختلف دوخته شده اند، بازی کند. One’s Kishanlal،
یک تاجر خونسرد که شبی که با همسرش لاچچی (رانی موخرجی) ازدواج می کنند، از او سر در می آورد. دیگری؟ روحی که غیبت کیشانلال را یک فرصت میبیند، در کفشهای او میلغزد و به سختی برای لاچچی میافتد و گرمی را برای او به ارمغان میآورد که شوهرش هرگز انجام نداد.
خان در هر نقشی فرو میرود که انگار هر دو روی یک سکه هستند و با مهارت در حال چرخیدن است. به عنوان کیشانلال، او همه یخ است. به عنوان روح، او همان گرمی است که او هرگز نمی دانست. او آن را طوری بازی می کند که انگار همه ما را در کف دستش گرفته است – و این را هم می داند.

